آنكه می تواند، انجام می دهد، آنكه نمی تواند انتقاد می كند. (جرج برنارد شاو)

تبلیغات


ارسال پیامک زنده به مخاطبان در حال گذر
ارسال پیامک انبوه به مشاغل و اصناف
ارسال پیامک به تفکیک سن و جنسیت
ارسال پیامک منطقه ای پیشرفته
ارسال پیامک انبوه از روی نقشه
مسابقه و نظر سنجی پیامکی
ارسال پیامک به دکل ایرانسل




دانلود کتاب رمان بادیگارد

دسته بندی :دانلود رمان , کتاب
تاریخ : 24 شهریور 1396
1 Stars2 Stars3 Stars4 Stars5 Stars (358 votes, average: 3,49 out of 5)
Loading...
نویسنده مهراد
27,947 بازدید
1 نظر


دانلود کتاب رمان بادیگارد

 

دانلود کتاب رمان بادیگارد

 

  • نویسنده: ناشناس
  • موضوع: رمان
  • تعداد صفحات: ۳۷۷
  • فرمت: کتاب PDF
  • زبان: فارسی
  • تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۳۹۶

 

 

معرفی کتاب رمان بادیگارد

کتاب رمان بادیگارد درمورد دختری به نام آوا است که بخاطر شغل پدرش باید همیشه بادیگارد همراهش باشد. ولی آوا از سر لجبازی با پدرش بادیگاردها را فراری می‌دهد و عقیده داره که خودش می‌تواند از خودش دفاع کند.

در قسمتی از رمان بادیگارد می‌خوانید:

یکم که گذشت احساس کردم یکی داره تعقیبم می‌کنه. خیلی ترسیدم، یعنی ممکنه دشمنای بابا باشن؟ یا شاید دزده. شاید هم کسی نیست و من الکی ترسیدم. همینجور دنبالم بود تا اینکه تصمیم گرفتم یه کاری کنم. دست کردم توی کیفم که یه صدا از پشت بهم گفت: تکون نخور.
سر جام ایستادم، کوچه خلوتی بودیم و پرنده هم پر نمی‌زد. باز صدا گفت: آروم بچرخ سمت من.
من: با من چیکار داری؟ پول می‌خوای؟
همونجور که گفت آروم چرخیدم، کوچه تاریک بود و صورتش رو نمی‌دیدم. اما اسلحشو می‌دیدم که توی دستشه و منو نشونه گرفته.
مرد اسلحه دار گفت: دستتو از توی کیفت در بیار و بذار روی سرت.
من: توی دستم چیزی نیس، فقط کلیده.
مرد: گفتم دستتو در بیار.
من: باشه باشه، شلیک نکن.
چاقویی که کامی بهم داده بود رو توی آستینم قایم کردم و دستمو گذاشتم
پشت سرم. چاقو رو باز کردم.
مرد: حیف دختر خوشگلی مثل تو نیست که بره زیر خاک؟ حیف که بابات حرف گوش نمی‌ده و زیاد توی کار ما فضولی می‌کنه.
تا صدای چخماق تفنگ رو شنیدم با یه حرکت غافلگیر کننده با چاقو زدم به شکمش. همین که از درد دولا شد روی شکمش، با پا زدم توی سرش و بعد زدم به پاش که افتاد زمین و من زود فرار کردم. نمی‌دونم اگه به زور بابا کاراته یاد نگرفته بودم الان چیکار می‌خواستم بکنم؟ به وسط کوچه که رسیدم صدای درگیر شگدن شگنیدم. به عقس که برگشگتم باز همون مردی بود که توی بهشگت زهرا دیده آن را بودم.

اطلاعات دانلود:

نام: دانلود کتاب رمان بادیگارد

پسورد: www.downloadsoftware.ir

لینک های دانلود:

برچسب ها:

, , , , , , ,

مطالب مشابه

نظرات کاربران

دیدگاهتان را بنویسید


CAPTCHA Image
Reload Image

نکات مهم قبل از ارسال نظر

  • نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد
  • نظرات شما پس از بررسی و تایید نمایش داده می شود
  • لطفا نظرات خود را فقط در مورد مطلب بالا ارسال کنید
  • بنظرم موضوعش اشنا میومد.. ی صفشو ک میخونی از خز و کلیشه ای بودنش و لحن دیالوگا حالت بد میشه واقعن.. کسی اگ دوس داشت بنظرم اغاز بی پایانو بخونه اونم راجه به ی دختریه با بادیگاردش، خیلی باحاله مث سریال کره ای میمونه.. |:

  • 
    
    رفتن به نوار ابزار